به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله شبیری زنجانی در گفتاری با عنوان «با مردم اینگونه باش! به (پاسخ حضرت امام صادق علیه السلام به نامه والی اهواز) پرداختند و اظهار کرده اند:
عبدالله نجاشی والی اهواز پس از رسیدن به این منصب، نامهای به امام صادق علیهالسلام مینویسد و از حضرت چارهجویی میکند. پاسخ حضرت را میتوان منشوری برای حکومتداری و روش برخورد با مردم برشمرد.
چنانکه حضرت جایگاه والای شیعیان اهلبیت علیهمالسلام را متذکر میشوند.
مرحوم آیتالله حاج سید احمد زنجانی در "الکلام یجر الکلام" درباره این نامه و پاسخ حضرت چنین مینویسد:
...خلاصهاش آنکه: من مبتلا به حکومت اهواز شدهام. چگونه رفتار کنم که موافق رضای خدا و رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد؟ زکاتم را به که بدهم؟ با که انس بگیرم؟ به که اطمینان کنم در اسرار خودم؟ و هکذا.
حضرت جواب خیلی مفصّلی نوشته؛ بعد از دعا، خلاصه آن این است که:
«ابتلای تو به حکومت اهواز، مرا خوش آمد و بد آمد.
امّا خوش آمدنش، برای این بود که شاید خداوند به واسطه تو، غمناک و ترسناکی از آل محمّد (علیهمالسلام) را پناه بدهد، ذلیل آنها را عزیز و ضعیف آنها را قوی و عریان
آنها را پوشیده و آتش مخالفین را از آنها خاموش نماید.
و امّا بد آمدنش، برای این است که می ترسم در موضوع یکی از دوستان ما، پایت بلغزد که دیگر بوی بهشت را نشنوی!».
.... «خَلاصی تو از این کار، به حفظ خونها و خودداری از آزار اولیاء اللّه و روی خوش نشان دادن بر رعایا و خوشرفتاری با آنان است،
با نرمی بدون ضعف و با شدّت بدون درشتی و مدارا نمودن با مافوق خود که تو را به حکومت گماشته و با کسان او که از جانب وی، به رسالت، پیش تو میآیند. امور رعیّت را طوری بندوبست کن که آنها بر وفق حقّ و عدالت نگاهداری شوند، ان شاء اللّه.
و مبادا سخنچین و فتنهجو را بر خود راه دهی؛ یک نفر از آنها را به دوروبر خود مگذار، توبه و فدیه آنها را قبول مکن که خدا بر تو غضب و پرده راز تو را پاره میکند ... امّا با چه کسی مؤانست بکنی؟ با مرد آزمودهای کارآگاه و امین که موافق دینت باشد».
تا اینکه فرمود: «... کوشش کن که طلا و نقره جمع نکنی که از اهل این آیه باشی «الذین یکنزون الذهب والفضّة ولاینفقونها فی سبیل اللّه، فبشّرهم بعذاب ألیم»
کوچک مشمار آنچه را که از شیرینیجات و باقیمانده طعام خود، صرف شکمهای گرسنه میکنی؛ آن، غضب خداوند تبارک و تعالی را خاموش مینماید.
بدان که من از پدرم شنیدم که از پدرانش از حضرت امیرالمؤمنین (علیهمالسلام) حدیث میکرد که از پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شنیده که به اصحاب خود، روزی می فرمود که: «ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده کسی که شب را سیر بگذراند، در حالتی که همسایهاش گرسنه باشد.
عرض کردیم: پس هلاک شدیم یا رسول اللّه!
فرمود: از باقی مانده طعام و خرما و روزی تان و لباس قدیمی تان بدهید، با آن غضب خدا را ساکت نمایید».
بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۹۲










نظر شما